تهویه مطبوع چگونه یک شهر مدرن را خلق مینماید؟
تهویه مطبوع کل مجتمعهای فروش، بلوکهای اداری، شهرکها، موزهها، هالیوود، شهرهای ساحلی و غیره را پوشش میدهد؛ ولی اینک زمان خاموشسازی دستگاههای تهویه مطبوع فرارسیده است؟
در طول اقامت در شهر هیوستون تگزاس، میزبان اینجانب کل ساختمان را به من نشان داد. ساختمان مذکور دارای یک شومینه بسیار بزرگ بود. برطبق اطلاع از شهر مذکور و این واقعیت که شهر هیوستون یک شهر داغ و مرطوب میباشد، من از میزبان سوال کردم: «چند بار در سال هوا به اندازهای سرد میشود که شما ناچار به روشنسازی شومینهتان میشوید؟» او پاسخ داد: «شاید یک و یا دو بار در سال»، «زیرا همسر من اهل ویسکانسین میباشد و بسیار به شومینههای هیزمسوز علاقهمند است». بنابراین آنها بهعلاوه روشنسازی دستگاه تهویه مطبوعشان، شومینه هیزمسوز را نیز برای یک و یا دوبار در سال روشن میکردند.
دستگاه تهویه مطبوع نیز همانند تلویزیون از طریق دستگاه کنترل قادر به تغییر شرایط سرمایش، گرمایش و میزان رطوبت هوا میباشد. دستگاههای تهویه مطبوع در واقع برآیندی از تلاشهای مداوم در طول یک قرن میباشند که در سال ۱۹۰۲ و در زمان تلاش «ویلیس کریر[۱]» برای شناسایی شیوهای در راستای جلوگیری از اعوجاج ورقها بهدلیل رطوبت و گرما در شرکت چاپ «ساکت ویلهلمز[۲]» بروکلین آغاز گردیدند. بااینحال دستگاه تهویه مطبوع «کریر» و مدلهای آتی دستگاههای تهویه مطبوع منتج به تغییر ساختمانها و شیوههای استفاده از ساختمانها، بیش از هر اختراع دیگری شدند: بیش از بتن مسلح، شیشههای مسطح، آسانسورهای ایمن و یا اسکلتهای فولادی ساختمان.
تأثیرهای دستگاههای تهویه مطبوع منتج به تغییر مکانها و شکلهای شهرها شدهاند. تغییرهای مذکور شامل تغییرهای اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی میباشند.
در شرایط کنونی جهان به نقطهای رسیده است که: «پیست مصنوعی اسکی (با برفهای واقعی)» در مجتمع فروش دبی، تأسیس و بهرهبرداری شده است و دستیابی به استادیومهای فوتبال دارای تهویه مطبوع نیز برای مسابقههای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر امکانپذیر شده است.
این روزها مجتمعهای فروش، بلوکهای اداری دیواره-شیشهای عرض بالا و سرورهای رایانهای بدون تهویه مطبوع، تصورناپذیر میباشند. گسترش هالیوود در دهه ۱۹۹۰ نیز نیاز به دستگاههای تهویه مطبوع را همانند تئاترها نشان دادند؛ در زمانهای پیشین، تئاترهای فاقد تهویه مطبوع در شرایط آب و هوایی داغ بالاجبار تعطیل میشدند. ساختمانهای همگانی واقع در حومههای شهرهای آمریکا (در زمان پس از اتمام جنگ) نیز بر مبنای امکان استفاده از واحدهای تهویه مطبوع خانگی گسترش یافتند. موزههای معاصر نظیر موزههای «مدرن تیت*» و یا «موزه هنرهای مدرن (MoMA)**[۳]« نیز نیازمند کنترل دقیق شرایط آب و هوایی برای حفاظت از گنجینههای (آثار) هنری میباشند.
* تیت (Tate): موسسه بریتانیایی که در سال ١٨٩٧ و با نام گالری ملی هنر بریتانیا تأسیس گردید و در سال ١٩٣٢ نیز بهدلیل اعطاء گنجینههای هنری « هنری تیت» به موسسه فوق به نام به «تیت» تغییر داده شد. موسسه فوق گنجینه ملی هنر بریتانیا و همچنین هنر مدرن و معاصر بینالمللی را نگهداری مینماید. این مجموعه شامل ۴ موزه میباشد: تیت بریتانیا و تیت مدرن در لندن، تیت لیورپول در لیورپول و تیت سنت ایوس[۴] در کورنوال[۵].
** موزه هنر مدرن (MoMA): موزهای واقع در منهتن مرکزی[۶] در نیویورک.
خریداران در مجتمع فروش اونیوس[۷] در کویت
در شرایط کنونی بسیاری از شهرها رونق یافتهاند و افزایش ساکنان بالایی را نیز تجربه مینمایند (درحالیکه این شهرها در زمانهای پیشین بهدلیل شرایط نامطبوع آب و هوایی، با کوچ ساکنان روبهرو بودند). در سال ۱۹۵۰، جمعیت ایالتهای داغ آمریکا (ایالتهای جنوبی و جنوب غربی آمریکا) بالغ بر ۲۸ درصد بود، درحالیکه جمعیت مناطق مذکور در سال ۲۰۰۰ تا ۴۰ درصد نیز افزایش یافته است. جمعیت شهرهای خلیج فارس نیز در سالهای پیش از ۱۹۵۰ به پایینتر از ۵۰۰۰۰۰ نفر بالغ میگردید (درحالیکه در شرایط امروزی جمعیت این مناطق بالغ بر ۲۰ میلیون نفر میباشد). گسترش سریع سنگاپور و شهرهای چین و هندوستان هرگز بدون استفاده از دستگاههای تهویه مطبوع و تنها از طریق استفاده از «پنکههای باستانی هندی»، «سایههای ایوانها» و «چرتهای نیمروزی» امکانپذیر نبود.
بااینحال عوامل دیگری نیز نظیر منابع نفتی هیوستون[۸] و شهرهای خلیج فارس[۹] نیز پارامترهای تأثیرگذاری میباشند؛ ولی مهاجرت از مناطق دارای دماهای تحملناپذیر منتج به تغییر بنیادین نقش شهرهای مذکور شدهاند.
و بنابراین در قرن ۲۱ام به نقطهای رسیدهایم که «پیست مصنوعی اسکی (با برفهای واقعی)» در مجتمع فروش دبی، تأسیس و بهرهبرداری میشود و دستیابی به استادیومهای فوتبال دارای تهویه مطبوع نیز برای مسابقههای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر امکانپذیر شده است؛ تاکنون اعجاز تبرید فوق، بهعنوان «وارونسازی طبیعت»، غیرعملی بوده است.
تهویه مطبوع منتج به پیدایش انواع معماریهای تازهای در مناطق داغ شده است؛ شیوههای تهویهای پیشین اقلیمهای داغ شامل ایوانها، تهویه سراسری و یا حوضچههای آب، لایهها و نفوذپذیری بسندهای را در مابین فضای داخل و خارج منازل برپا میکردند. «بادگیرهای پارسی»، فوارههای «قصر الحمرا*» و «منازل میان دالان**» بیآلایش جنوب شرقی آمریکا (با مجزاسازی مناطق آشپزی و زندگی، از طریق استفاده از گذرگاه کاملاً بازی در راستای وزشهای جریان هوا)، بر طبق ارتباط مابین ساختار ساختمانها و محیطزیست بنیان نهاده شدهاند. در شرایط امروزی، طرحهای معماری فوق را بهعنوان شگفتیهای معماری مطرح مینمایند.
* الحمرا، نام یک کاخ که به شهر گرانادای اسپانیا مشرف میباشد؛ این کاخ بهعنوان یکی از شاخصترین نمونههای معماری شمال آفریقا و شاید بهعنوان یکی از مشهورترین بناهای اسلامی جهان بهشمار میآید. این بنا شامل چندین قسمت مجزا میباشد که در دورههای گوناگون ساخته شدهاند. نام کاخ فوق که به معنای سرخگون میباشد، بر طبق نظر بسیاری از افراد از رنگ غالب کاخ الهام گرفته است.
** منازل میان دالان (breezeway houses): منازل متداول در سراسر مناطق جنوب شرقی آمریکا در طول قرنهای ۱۹۱م و ۲۰ام میلادی.
طرح متداول منزل میان دالان
بهعلاوه سرویسهای ساختمانها (نظیر سرویسهای سامانههای گرمایش، سرمایش و تهویه) نیز منتج به تخصیص میزان بالایی از درآمدهای کل خانوادهها به سرویسهای فوق شدهاند. در این راستا طراحان سامانههای فوق و مهندسان سرویسکاری (برطبق تصدیق مسئولان دولتی) کاملاً در شکلگیری شهرهای نوین تأثیرگذار بودهاند. تا دهه ۱۹۸۰ میلادی، ساختمانهایی نظیر «ساختمان ریچارد روجرز لییودز[۱۰]»، رسماً از کانالهای بیرونی (واقع بر روی نمای برج) در عوض کانالهای روئیتناپذیر داخل ساختمان استفاده نمودند. در «فیلمهای جان سخت[۱۱]» نیز کانالهای فوق به اجزاء بنیادین در راستای خلق تعلیقها و صحنههای پرکشش تبدیل شدند (سایزهای کانالهای فوق کاملاً برای قرارگیری کل بدن «بروس ویلیس[۱۲]» کفایت میکردند).
دستگاههای تهویه مطبوع کاملاً امکان تغییر مکان مردم از منازل به اتومبیلها، فروشگاهها، ساختمانهای اداری و مکانهای کاری و غیره را در شرایط آب و هوایی کاملاً مطبوع فراهم ساختهاند.
بااینحال بالاترین تأثیر تهویه مطبوع بر شیوههای معماری شامل خلق فضاهای اجتماعی میباشد. در «هیوستون»، بهعنوان جنوبیترین شهر آمریکا، شما میتوانید از منزل دارای تهویه مطبوع، به گاراژ تحت تهویه مطبوع و سپس به اتومبیل دارای تهویه مطبوع و سپس به پارکینگهای دارای تهویه مطبوع شهری و سپس به فروشگاهها و مکانهای کاری دارای تهویه مطبوع بروید. در مرکز شهر هیوستون، زیرگذرها و پلها نیز ساختمانهای گوناگون را بهیکدیگر متصل میسازند؛ بنابراین شما میتوانید از یک ساختمان به ساختمان دیگر، بدون قرارگیری در معرض شرایط آب و هوایی بیرونی تغییر مکان دهید. در واقع شما میتوانید کل روزها و هفتهها را در شرایط آب و هوایی کنترلشده سپری نمایید (فرایند مذکور کاملاً متداول میباشد).
در اقلیمهای بسیار داغ نظیر دوحه در کشور قطر، (یا دبی، شنژن[۱۳] و یا سنگاپور)، فضاهای مشابهی همواره تکرار میشوند. ساختمانهای کاملاً مجزا از فضای بیرونی (آیا هیچ فردی خواستار قرارگیری در فضاهای داغ بیرونی میباشد؟)، در واقع ساختمانهایی میباشند که بهطور داخلی کاملاً ادغام (یکپارچه) شدهاند. در واقع از طریق یکپارچهسازی هتلها، فروشگاهها، سالنهای غذاخوری و غیره در داخل یک مجتمع چندین کاربری از طریق مجموعهای از لابیهای مزین به سنگهای مرمرین، فرشها و روکشهای چوبها، تعیین فضاهای داخلی و یا خارجی نیز امکانپذیر نمیباشد.
مرتبهها (سلسله مراتب) و تمایزهای شهرهای اروپایی (مابین ساختمانها و خیابانها و مابین دماهای فضاهای همگانی و خصوصی) نیز در واقع از میان رفتهاند.
«رم کولهاس معمار[۱۴]» پدیده فوق را «فضای بیارزش[۱۵]» نامید؛ «فضای ناشی از تقابل مابین پلهبرقیها و تهویه مطبوعها (مشابه اتاق کاملاً بستهای با دیوارههای سنگی و دارای شرایط آسایش). فضای همواره داخلی و وسیع که ندرتاً قادر به شناسایی مرزهای آن میباشید». در «شهرهای خلیج فارس» و چین نیز همانند اکثر مناطق آمریکا، مجتمعهای فروش به فضاهای همگانی اصلی تبدیل شدهاند؛ مجتمعهای فروش در واقع مکانهای اصلی اجتماع بسیاری از افراد برای سپریسازی مطبوع زمانشان میباشند؛ سپس مردم از مجتمعهای فروش، از طریق عبور از خیابانها به اتومبیلهای دارای تهویه مطبوعشان میروند.
برآیند خلق فضاهای کاملاً همسان و دارای دماهای آسایش منتج به فقدان حسهای انسانی شدهاند و از این طریق هر فردی بدون هیچ پرسش، شرایط مذکور را میپذیرد؛ در فضاهای فوق، برهمکنش فعال مابین بدن انسان و اتمسفر کاملاً یکسان و غیر فعال میشود و کل حسها نظیر حسهای بویایی، لامسه، شنوایی و بینایی نیز تحت سلطه کامل مدیریت فضاهای فوق قرار میگیرند: «یک پالایش غیر لازم»، که «کولهاس» آن را بهعنوان «ترشیده و نامغزی، همانند اجبار کامل برای استفاده ابدی از یک جکوزی، بههمراه میلیونها نفر از بهترین دوستانتان» تعبیر نمود.
بهعلاوه فضاهای فوق منتج به فقدان فضاهای همگانی (فضاهای در دسترس در هر مکان و برای هر فرد، در راستای انجام فعالیتهای متنوع و غیرالزامآور) میشوند. شبکههای کنترل آب و هوایی هیوستون یا جاکارتا و یا دبی، منتج به کاهش دما و رطوبتزدایی میشوند؛ بااینحال شبکههای کنترل آب و هوایی مذکور بهعنوان شبکههای نامطبوع و یا غیر سودبخش نیز در نظر گرفته میشوند. در مکانهای فوق همواره تمایز آشکاری از نظر اجتماعی و غالباً نژادی در مابین افراد داخل «پیله تحت تهویه مطبوع» و افراد خارج از «پیله تحت تهویه مطبوع» مشاهده میشود.
بهعلاوه خیابانها نیز بهدلیل تأثیرهای آب و هوایی، در ادغام با ترافیکهای موتوری و بیتفاوتی به نیازهای عابران پیاده به مکانهای مشاجرهها و نزاعها تبدیل میشوند. و در شهرهای فوق همواره افرادی وجود دارند که اصولاً در فروشگاهها مشاهده نمیشوند (کارگران مهاجری با یونیفرمهای آبی در خلیج فارس و بیخانمانهای آمریکا).
در باب محیطزیست، فرایند تهویه مطبوع یک پدیده غیراجتماعی میباشد. تهویه مطبوع در واقع آسایش مالکان خویش را را با هزینه افزایش گرمای اضافهای در مکان دیگر (خیابانهای پیرامون و در نهایت به اتمسفر زمین) خریداری مینماید. دمای شبانگاهی «فونیکس» در ایالت «آریزونا» تا میزان ۱ درجهای و یا بالاتر، از طریق گرمای خروجی از دستگاههای تهویه مطبوع افزایش یافته است. بنابراین فرایند تهویه مطبوع یک فناوری کاملاً نئولیبرال برمبنای متمایزسازی و تغییرمکان میباشد. بر طبق یک تئوری، تهویه مطبوع در گزینش «دونالد ریگان» بهعنوان رئیس جمهور آمریکا، از طریق آراء بازنشستگان تقریباً متمایل به ایالتهای جنوبی بسیار تأثیرگذار بود.
واحدهای تهویه مطبوع در شهر شنیانگ چین[۱۶]
بهغیر از عیبهای تهویه مطبوع، بیان مزایای تهویه مطبوع نیز لازم میباشد (برای جلوگیری از فرجام نامطبوع فیلم «زندگی برایان به روایت مانتی پایتان[۱۷] *»).
* زندگی برایان به روایت مانتی پایتان (Monty Python’s Life of Brian): دومین فیلم سینمایی گروه کمدی مانتی پایتان (گراهام چپمن، جان کلیز، تری گیلیام، اریک آیدل، تری جونز و مایکل پیلین) بود. گروه شش نفره این فیلم بیش از ۴۰ نقش را ایفاء نمودند و کارگردانی فیلم نیز بر عهده یکی از اعضای گروه یعنی تری جونز بود. مدت این فیلم ۹۴ دقیقه است. محتوای فیلم شامل طنز و نقد مذهبی میباشد و در زمان پخش آن، اعتراض برخی از گروههای مذهبی را برانگیخت. ۳۹ شهر در بریتانیا پخش این فیلم را ممنوع کردند. ممنوعیت پخش این فیلم در ایتالیا، نروژ، ایرلند و بخشهایی از انگلستان به شهرت آن دامن زد و منتج به افزایش فروش آن شد.
مزایای تهویه مطبوع چه میباشند؟ کاهش بالای مرگهای ناشی از دماهای بسیار بالا، افزایش بهرهوری و فعالیتهای اقتصادی در مناطق داغ جهان و عملکردهای بهتر بیمارستانها و مدارس و تأثیرگذاری مطبوع آنها در فرایندهای محاسباتی و صنایع فیلمسازی، تنها تعدادی از پاسخهای پرسش فوق میباشند و در انتها، اکثر مردم خواستار زندگی و کار در شرایط تهویه مطبوع میباشند.
بهعلاوه شهرهای تحت تهویه مطبوع دارای انرژی کارآیی بالاتری در قیاس با شهرهای بسیار سرد (برای مثال، منیاپولیس[۱۸]) میباشند؛ شهرهای بسیار سرد نیازمند گرمایش در زمستان میباشند و اگر آمار انرژی مصرفی بالا به نظر برسد، آمار مذکور باید بهطور واقعبینانهای تحلیل شوند. انرژی مصرفی آمریکا برای تهویه مطبوع بسیار بالاتر از کل انرژی مصرفی آفریقا (برای کل فعالیتها و تجهیزها) میباشد. از سوی دیگر انرژی بالاتری (در قیاس با انرژی مصرفی برای تهویه مطبوع) در کشور آمریکا برای گرمایش و دستیابی به آب داغ مصرف میشود؛ بنابراین دو فرایند فوق را نمیتوان بهطور یکسان تحت انتقاد قرار داد.
بنابراین سوال این نمیباشد که فضاها را تحت تهویه مطبوع قرار داد و یا خیر، بلکه سوال این است که تهویه مطبوع را چگونه انجام داد. در زمانهای قدیم و در دهه ۱۹۴۰، معمار مصری «حسن فاثی[۱۹]»، منازل ویلایی «گورنای نوین[۲۰]» در نزدیکی «لوکسر[۲۱]» را طراحی کرد؛ حسن فاثی در معماری گورنای نوین دوباره شیوههای سنتی، نظیر تعیین جهتهای اتاقها، تهویه، پنجرهبندی و سایهبندی را بازیابی نمود. بسیاری از معماران معاصر، روش وی را پیگیری نمودهاند. برای مثال معمار نیجریهای «کونلی آدیمی[۲۲]»، در «آموزشگاه بلک رهینو[۲۳]» در تانزانیا، شرایط آب و هوایی کاربران مدارس شبانهروزی آموزشگاه فوق را از طریق شناسایی بهترین مکان بر روی زمین آموزشگاه، بهینهسازی کرد.
در شرایط کنونی اصول تهویه کاملاً بیش از پیش شناخته شدهاند؛ تنها چالش کنونی گسترش دستاوردهای ویلا مقیاس یک معمار نظیر حسن فاثی برای گسترش سریع شهرهای بزرگ میباشد. پیگیری چالش فوق منتج به پروژههای بسیار وسیع (با پشتیبانی دولتی) نظیر «مشیرب[۲۴]» در قطر و «شهر مصدر*[۲۵]» در ابوظبی شده است؛ در پروژههای فوق، ترکیبهایی از شیوههای پیشین نظیر حیاطهای سایهدار و تاقهای قوسی، خیابانهای باریک هواگذر، با شیوههای نوین نظیر پنلهای خورشیدی (بر طبق بیان معماران «شهر مصدر» یعنی«فاستر و همکارانش[۲۶]»، پیشرفتهترین فناوریها) ادغام شدهاند.
شهر مصدر: بخش مسکونی امارات متحده عربی که در ابوظبی واقع شدهاست. شهر مصدر دارای مساحت ۶ کیلومتر مربع میباشد. معماری این شهر توسط شرکت معماری بریتانیایی یعنی فاستر و همکاران طراحی شده است؛ شهر مصدر به انرژی خورشیدی و دیگر منابع تجدیدپذیر وابسته میباشد. شهر مصدر در ۱۷ کیلومتری جنوب شرقی ابوظبی و در مجاورت فرودگاه بینالمللی ابوظبی بنا شدهاست. شهر مصدر مقر آژانس بینالمللی انرژی تجدیدپذیر،IRENA نیز میباشد. این شهر به منظور درگاهی برای شرکتهای انرژی نو، طراحی شده است.
تردیدهای بسیاری در باب شهرهای فوق، بهویژه «شهر مصدر» ایجاد شدهاند. آیا پروژههای فوق تنها هدفهای نمادین را دنبال مینمایند و یا واقعاً به دنبال دستیابی به جنبههای کاملاً دوستار محیطی هستند؟ بااینحال چنین مکانهایی کاملاً غیر قابل قیاس با مرکزهای شهرهای کاملاً مملو از اتومبیلها و تهویه مطبوعها میباشند. شهرهای فوق دستکم گامهای «روبهجلویی» در راستای دستیابی به تغییرهای قرن ۲۱ام میباشند.
[۱] Willis Carrier
[۲] Sackett-Wilhelms
[۳] The Museum of Modern Art (MoMA)
[۴] St. Ives
[۵] Cornwall
[۶] Midtown Manhattan
[۷] the Avenues mall
[۸] Houston
[۹] The Gulf
[۱۰] Richard Rogers’ Lloyds building
[۱۱] the Die Hard movies
[۱۲] Bruce Willis
[۱۳]Shenzhen
[۱۴] The architect Rem Koolhaas
[۱۵] Junkspace
[۱۶] Shenyang, China
[۱۷] Monty Python’s Life of Brian
[۱۸] Minneapolis
[۱۹] Hassan Fathy
[۲۱] Luxor
[۲۲] Kunlé Adeyemi
[۲۴] Msheireb
[۲۵] Masdar City
[۲۶] Foster and Partners